- پیر پرور
- پرورنده پیر خردمند کامل: پیر پرور دایه لطف تو است آن کو نکرد هیچ دانا راز طفلی تا بپیری شیر باز. (سوزنی) -2 پرورده پیرپرورش یافته پیر
معنی پیر پرور - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
حامی و مروج دین
آنکه یاآنچه باپیه و شحم پرورده باشد: وزان دنبه که آمد پیه پرورد چه کرد آن پیر زن با آن جوانمرد 0 (نظامی)
حامی و مروج دین، کسی که دین را ترویج و تقویت کند
پرورده شده در عیش و عشرت: ای خنک جان عیش و عشرت کز چنین فتنه دور شد در تو. (هفت پیکر 88)
غیر ضروری نابایست
آنکه مروارید را پرورش دهد
کسی که درپیشرفت هنر و هنرمندان کوشاست، هنرمند
پر باد پر شور پر غوغا